شنبه، شهریور ۳۰، ۱۳۸۷

ا ت ا ق

به
اتاق که
کج
نگاه می کنم
همه
چیز
سر
جای خودش
است
روزبه سوهانی

۱ نظر:

banoye_baran_64 گفت...

دلم هوای بارانی ست ،پاییز دل میبرد،باز ،و من زیر این اسمان بی چتر ،خیسم .کسی ،جایی منتظر است!دلم سمت اوست ،تو کیستی که تو را میشنوم ؟!کسی در کنج اتاق تنهاییش در انتظار معجزه بی تاب است !صدای قلبش را میشنوم.
دلم در خیابان های شهر گمشده ،کجایی؟
به یاد می اورم روزهای گذشته را ،یک لحظه مکث، و حال ثبت در یک قاب چوبین.
ماه شب چهارده زیر ابر ها پنهان است ، به من خیره شده و میپرسد،این مجنون شب زده کیست.
دلم هوای بارانی ست...
در این شب مهتاب به دنبال یک کوچه ی بن بستم تا مرا به تو برساند و تمام زندگیمان را در اغوش هم گریه کنیم..
زیر بارانی که هم اکنون بی امان میبارد باز هم صدای تو...صدای تو...صدای تو