پنجشنبه، شهریور ۲۸، ۱۳۸۷

...

سپید
سیاه
سیاه
سپید
سیاه سپید سپید
سپید سیاه سپید
سیاه سپید سپید سیاه
سپید سیاه سپید سیاه
سیاه
سپید
سپید
سیاه
صدای پیانو همه جا پیچیده بود
روزبه سوهانی
تو همیشه سیاه و سفیدی و من هم کمی سبزه ام
در تهران، پاریس چه فرقی میکند !؟
یا آن بار که تو در قله ی هزار چم بودی و من در کلیسای شرجی سن خوزه با دختری که کمی سبزه بود تیک میزدم
تو که هیچ وقت نه پوشیه زده ای نه کیمونو پوشیده ای چه فرقی میکند تو را در کابل دیده باشم یا کیوتو
اصلا ول کن این اراجیف را من دیگر روانم پاک شده؛ مثل تو
میخواهم کاری کنم که ایران از همین فردا بمب اتمی بسازد ، باراک اوباما اگر رییس جمهور شد برای همه ی سربازان خوش تیپ امریکایی بلیط یک طرفه بگیرد به مقصد بغداد ، میخواهم کاری کنم که پای هیچ بنی بشری به مریخ نرسد رییس ناسا هم برود یه قل دو قل بازی کند ، کاری کنم که پدرم بعد از اخذ این مهندسی معدن کوفتی یابو هم برایم نخرد
خنگ هم که باشی ایراد ندارد میخواهم زیر همه ی قول های دنیا بزنم
اگز همه بمیرند
به شنیدن دوباره یک نه از دهان تو می ارزد
من تو را همیشه میشناختم
من هم
کمی سبزه ام
و کمی
کم
حرف
ارشاد علیجانی

۱ نظر:

hero گفت...

dard noghte dard noghte dard
bi noghte az har taraf k bekhani dard mikeshi.