چهارشنبه، شهریور ۰۳، ۱۳۸۹


شعر ریخت
توی پیراهنم
و تنم بوی تعفن ِ
غزل می داد
ناخواسته بلند شدم
گلویت را بریدم
غزل قرمز شد ...
ماهی
لای پنجه های برکه جان داد.



غزل آزادمقدم

۳ نظر:

be sane mah گفت...

dorood
por andishe minevisi
pirooz bashi

ارشاد علیجانی گفت...

چرا اینقدر غمگین؟

یه دوست گفت...

مرسی بابت کار زیباتون