شنبه، مرداد ۲۴، ۱۳۸۸

بریده شعری از اسماعیل شاهرودی


چیزی به من بگو
دستی به من بده
راهی به من ببخش
و آفتاب کن
که می خواهم
در چشم های تو
شب را زبون تر از همیشه ببینم!

۱ نظر:

animous گفت...

ابرها را ببین.سایه ام روی اسمان افتاده.