یکشنبه، مهر ۱۲، ۱۳۸۸

...


به قانون ماه فکر نمی کنم
اشک هایم
قبل از تو
تیر بارانم کردند
مردی که از چهار جهت شبیه من است
پنجره را می بندد
صبح با چشم های باز خوابیدم .

غزل آزادمقدم

۸ نظر:

عاطفه گفت...

سلام
مرسی غزل عزیزم خیلی کارت قشنگ بود
می خواستم ازت خواهش کنم اگر ممکنه یکی از کارات رو که راجع به بی وفایی آدمها وزمونه است برام تو وبلاگ بزاری.

غزل آزاد گفت...

سلام عاطفه جان
چشم حتما

ناشناس گفت...

علفزاز

با موهای سبزٍ ژولیده در باد

کوه

با موهای قهوه ایِ یکدست

رودخانه

با گیره های سرخِ ماهی

بر موهاش




هیچکدام را ندیده

حق دارد نمی خواند

این پرنده ی کوچک




تهران کلاه بزرگی ست

که بر سر زمین گذاشته ایم

e گفت...

به به ميبينم كه شعر سفارشي هم قبول ميكنيد خانم آزاد بي زحمت پس يه شعر هم درباره باوفايي سگها براي من تو وبلاگ بذاريد.
:)

rouzbeh sohani گفت...

salam
kheyli kare khoubie
vaghean lezat bordam
kheyli pokhte tar shode az nazare zabani ghazal.
merc

مهردادحاجی محمدی گفت...

سلام خانم آزادمقدم.
کارخوبی بود.پنجره به عنوان یکی ازعناصررابطه باماه وچشم هاوچهارجهت(که می تونه چهارگوش پنجره باشه)خیلی خوب پیوندخورده.
امانکته ای که بنظرم میرسه
استفاده بیش ازحدفعله.آوردن 5فعل دریک کارکوتاه زیادجالب نیست.
شمادوبیتی یارباعی هم دارید؟

غزل ازاد گفت...

سلام ممنون که به جای نظر برام کار جدید آقای گروس رو گذاشتید.باعث دلگرمیم شد .

غزل ازاد گفت...

سلام آقای حاجی محمدی نظرتون درباره ی این کار بجا و اصولی بود .
ممنون که اهمیت دادیدو نظر دادید.
رباعی و دوبیتی چندتایی درام ولی قابل صحبت نیستند .