یکشنبه، مهر ۰۵، ۱۳۸۸

رباعی از ایرج زبردست


شب، ساعت ابری مرا داد به تو


افتاد نگاه خسته ی باد به تو


باران زد و خیس شد تن خاطر ه ها


باران زد و باز یادم افتاد به تو



۱ نظر:

zahra mahoozi گفت...

اول سلام
دوم خواهش می کنم
و سوم بله