شنبه، مرداد ۳۰، ۱۳۸۹

کوتاه در باب وزن و شعریت

سوسور میان مطلق "مطلق زبان" ، "زبان" و "گفتار " تمایز قائل است.
مطلق زبان را تمامی توان ها و نیروهای آدمی برای ارائه ی معنا می داند
که همچون یک نظام یا دستگاه قاعده هایی دارد که فراسوی هر گونه گزینش
شخصی وجود دارند.
زبان را نظام نشانه ها و قاعده هایی ویژه دانست که که زبانی خاص را
(مثلا فارسی) می سازند.
و گفتار را شکل ظهور و فعلیت یافتن آن نظام در سخن گفتن و نگارش.

اکنون بحث ما در دو حوضه ی مطلق زبان و زبان قابل پیگیریست
اگر بخواهیم از منظر نخست به بحث بپردازیم به مورد تقابل وزن و
ترجمه میرسیم.
به این معنی که مثلا واژه های " درخت" ، "arbre" و"‌ tree"
سه نشانه ی زبانی در سه زبان مختلف هستند که برای یک پدیدار با
یک معنای خاص به کار می روند که این معنا به نوعی در "مطلق زبان"
وجود دارد ، اما می بینیم که با وزن ها ی مختلفی(وزن موسیقیایی خود کلمات
که مثلا از لحاظ نت نگاری در مورد درخت می تواند " چنگ-سیاه" باشد)
در واژگان در زبانهای مختلف روبرو می شویم .
پس اساسا در ترجمه موسیقی و وزن دگرگون خواهد شد.
و این سوال مهم که چه چیزی باعث حفظ شعریت یک اثر موزون(به معنای وزن عروضی)
پس از ترجمه می شود؟!
به مثال ها ی زیر توجه کنید و به این بیندیشید که کدام را شعر می دانید و چرا:

1- مورچه ای را که دانه کش است آزار نده
زیرا او جان دارد و جان شیرین دوست داشتنیست

2- چهره نشان بده
که جماعتی عاشق و حیران شوند
لب باز کن
که فریاد از من مرد و زن بلند شود

که هر دو را میتوان ترجمه هایی از دو بیت شعر فرض کرد.
..............................................................
اما این موضوع غیر از مبحث ترجمه هم قابل بررسیست
و آن منظر دوم یعنی زبان است.
به این معنی که ما برای مداقه در این باب می توانیم به یک زبان خاص
(مثلا فارسی) و اینبار نه از منظر ترجمه بپردازیم
و باز به عنوان یک سوال،
کدام یک را شعر می دانید و چرا(که شاید این مثال برای برخی دوستان تکراری باشد!)

1-باز از در و دیوار من عشق فرو ریخت

2-باز فرو ریخت عشق از در و دیوار من
.....................................................
و ادامه و بسط و گسترش بحث را به حضور و همراهی دوستان موکول می کنم...


روزبه سوهانی

۴ نظر:

rouzbeh sohani گفت...

سلام خانم موسوی
خیلی از حضورتون خوشال شدم
امیدوارم بیشتر همراه ما باشید.

غزل آزاد گفت...

اين بحث رو دوست دارم
وزن يا رقص در شعر كه شوريدگي و سر گيجه ي خاصي رو به وجود مي آره ...
شبيه مصرف ماده اي كه از حالت طبيعي خارجت مي كنه.اين موضوع نبايد در فصل تازه ي ادبيات ما به انقضا برسه.
اين بحث رو ادامه بديد دوستان .

امید گفت...

سلام .
نمی دونم باید به کی سلام کنم . آخه هر چی توی گوشه و کنار وبلاگ گشتم از خیلی ها مطلب دیدم و آخرش متوجه نشدم مدیر وبلاگ کیه . شایدم یک وبلاگ گروهی باشه . به هر حال این مهم نیست . مهم اینه که به نظر من این وبلاگ خیلی قوی کارشده است . یک مجموعه ادبی خوب .و به همین خاطر به گرداننده یا گردانندگانش صمیمانه تبریک می گم .
این پست آخر رو که با دقت خوندم برام خیلی جالب بود . اما حیف که نیمه کاره رها شده بود ؟
در مورد سئوالی که پرسیده بودید که از بین اون دوتا گزینه ها کدوم یکی شعر بودن باید بگم به نظر من در مورد اول هیچ کدوم شعریت ندارن . اما باز از بین همون دوتا مورد دوم کمی به شعر نزدیک تره . چون اون عبارت مورچه دیگه اینجا کاملاً شبیه یک متن علمی و اخلاقی شده بود که با زبانی خشک به معرفی جانوری به نام مورچه می پرداخت و در ضمن این معرفی توصیه اخلاقی هم مبنی بر رعایت حقوق این جانور به مخاطب می کرد . اما در مورد عبارت دوم حد اقل به خاطر این که اخباری نبود و انشایی بود کمی شاعرانه تر بود .
در مورد انتخاب دوم از بین اون دو تا گزینه هر دو انشایی بودن و از لحاظ محتوایی می شد شعریتی در اون ها پید کرد اما خوب دومی به خاطر وزنی هم که بهش اضافه شده بود قابل قبول تر بود .
به هر حال من مشتاقانه منتظرم ادامه این مبحث رو بخونم .
ممنون .

rouzbeh sohani گفت...

سلام امید عزیز

ممنون بابت حضور و نظرت.
اول باید بگم که نویسنده های اصلی این وبلاگ من، ارشاد علیجانی و غزل آرادمقدم
هستیم.
و بقیه ی دوستان با یه لطف بزرگ ما رو به عنوان نویسندگان میهمان (البته با ستون های شخصی) همراهی می کنن.

....................

و اینجا جا داره برای ادامه ی بحث بگم که دو شعر اول این بیتای معروفن:

1-میازار موری که دانه کش است

که جان دارد و جان شیرین خوش است


2-بنمای رخ که خلقی واله شوند و حیران

بگشای لب که فریاد از مرد و زن براید

که من تعمدا خواستم به نوعی اونا رو از فیلتر ترجمه عبور بدم و برگردونم
تا ببینیم چی از موسیقی و شعریتشون
باقی می مونه(البته می دونم که به شکلهای دیگه ایم این ترجمه میتونه اتفاق بیفته و این تنها یه مثال بود)

و در مورد دو بیت دوم باید بگم اونا هردو مصرعی از مولانا هستن که تنها در اولی با یه جابجایی تنها در جای کلمات
وزن از کار گرفته شده تا ببنیم نظر دوستان چیه
و چطوری بحث رو پیش می بریم
................
در مورد نیمه کاره بودن بحثم باید بگم
که من نمیخوام وارد مونولگ گویی بشم
و ترجیه میدم دیالگ برقرار بشه و بحث به صورت جمعی پیش بره
و نه تک گویی های یه نفره.
..............
بازم ممنون از لطفتون.