سه‌شنبه، خرداد ۲۵، ۱۳۸۹

شعر جهان - بن جانسن


بن جانسن (۱۵۷۲ ـ ۱۶۳۷)Ben Jonson بنجامین جانسن، که از او به نام بن جانسن یاد می‌شود. هنرپیشه، شاعر و نمایشنامه نویس مشهور دورهٔ الیزابت، در یازدهم ژوئن ۱۵۷۲ میلادی در ناحیه وست مینستر لندن به دنیا آمد.
مهمترین آثار او عبارتند از : والپون - (Volpone) ، کیمیاگر (The Alchemist) که از کمدی های ممتاز او هستند.

بن جانسن در اصل اسکاتلندی بود و پدرش ابتدا ثروتی داشت که بعدها درکشمکش‌های مذهی دورهٔ سلطنت ملکه ماری تئودور، که در انگلستان به وقوع پیوست دارایی خود را از دست داد و به مسلک کشیشان درآمد. ملکه ماری که یک کاتولیک متعصب بود با همهٔ پیروان ادیان و مسلک‌های دیگر دشمنی داشت و این نفرت تا بدان جا بود که در دوران فرمانروایی او بیش از سیصدنفر را به جرم بی دینی زنده زنده در آتش سوزاند.

پدر بن جانسن عمرش چندان نپایید و یکی دوماه پس از تولد او چشم از جهان فروبست و مادرش با تنگدستی و فقر دست به گریبان بود، برای ادامه زندگی شوهر دوم برگزید. ناپدری اش به شغل بنایی اشتغال داشت. بن جانسن برای ورود به مدرسه ناچار بود با ناپدری اش کارکند و درآمد اندکش را برای خرج تحصیلات پس انداز کند. در یک آموزشگاه خصوصی کلیسای سن مارتین تحصیلات ابتدایی را فراگرفت و سپس به آموزشگاه ست مینستر وارد شد. درآنجا به تحصیل ادبیات یونان و روم پرداخت. در۱۵۸۹ برای کمک به خانواده اش ناگزیر شد درسش را رها کند و با ناپدری خود به کار بنایی بپردازد. از آنجا که این شغل را هیچ وقت دوست نداشت به سپاهی از سربازان انگلیسی که عازم جبهه‌های فلاندر بودند پیوست (بین ۱۵۹۱ـ ۱۵۹۷) به زودی ازشغل سربازی هم خسته شد و به لندن بازگشت. برای مدتی به همان حرفه بنایی پرداخت و با دختری به نام آن لوییز آشنا شد و با او ازدواج کرد (۱۵۹۴) آن‌ها صاحب چهار فرزند شدند و این زن به همه سختی‌ها تا زمان مرگ از شوهرش جدا نشد.

-او دوست صمیمی ادیبانی چون شکسپیر . جان دان و فرانسیس بیکن بود و شعرای جوانی چون رابرت هریک و تامس کریو را به دور خود گرد آورد که نام گروه پسران بن را بر خود نهادند و همین گروه بعد ها هسته ی شاعران مکتب کاوالیه را پدید اوردند.
-اولین نمایش کمدی او "هرکس با مزاج خویش" بود که شکسپیر هم در اجرای آن نقش مهمی بازی کرد.
-او نخستین ادیبی است که در زمان خود کلیات اشعارش را چاپ کرد.
-نغزترین اشعار او غزل های غنایی اوست که غالبا برای همراهی با موسیقی تصنیف شده اند.

....................
ساعت شنی

بنگر دمی در این خرده های شن
که در جنبش ذرات خویش
فرو می ریزد از این جام شیشه ای.
باور توانی کرد که این شنها
پیکر دلداده ای بوده است
که در شراره ی چشمان نگارش
همچو پروانه ای گرم بازی
سراپا سوخته و خاکستر شده است؟
آری تا بیان کند که در مرگ نیز
ناخجسته همانند زندگی
حتی خاکستر دلدادگان را
آسایشی در کار نیست.

ترجمه ی : سعید سعید پور/ از مجموعه ی "از شکسپیر تا الیوت"
...................
منابع: ویکی پدیا و کتاب از شکسپیر تا الیوت

هیچ نظری موجود نیست: