یکشنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۸۹

پیشگامان شعر نو - ابوالقاسم لاهوتی


ابوالقاسم لاهوتی در سال 1305 هجری برابر با 1264خورشیدی در کرمانشاه به دنیا آمد


وی هرگز به ایران بازنگشت و عاقبت در فروردین ماه سال ۱۳۳۶ خورشیدی در مسکو درگذشت. وی در گورستان نووودویچی مدفون گشته است.

منبع:ویکی‌پدیا

.............................


ابوالقاسم لاهوتی در روز 19 مهر ماه 1266 در کرمانشاه به دنیا آمد. پدرش، الهامی، پیشه کفش دوزی داشت و پدروپسر هر دو آزادی خواه بودند. 16 سال داشت که به کمک مالی یکی از دوستان خانواده برای ادامه تحصیل به تهران آمد. و دو سال بعد اولین غزل او که لحن سلحشوری وآزادگی داشت، در روزنامه حبل المتین کلکته منتشر شد.
لاهوتی در سال 1284 شمسی در تهران شب نامه واوراق سیاسی پخش می کرد ودر انقلاب مشروطه خواهی در صف فداییان آزادی قرار داشت. او در سال 1287 در رشت با گروه مستبدان جنگیده وبه پاداش جانفشانی های خود نشان ستارخان گرفت.
نخستین اشعار لاهوتی در روزنامه های آن عهد از جمله ایران نو منتشر می گردید. مجموعه اشعار لاهوتی از سال 1923 تا 1960 میلادی 31 بار به زبان فارسی ، 32 بار به زبان روسی، سه بار به زبان ازبکی وچند بار به زبانهای ارمنی، قرقیزی و.. منتشر شد. روز دوشنبه دهم بهمن ماه 1300 آزادی خواهان آذربایجان به فرماندهی لاهوتی در تبریز قیام کردند وروز دوازدهم بهمن از شرف خانه وارد تبریز شد ومخبرالسلطنه هدایت استاندار آذربایجان را در ژاندارمری توقیف کرد. اما روز نوزدهم آن ماه قوای میاندوآب به تبریز رسید و روز بیستم نزدیک غروب ژاندارمها در جنگ شکست خوردند. لاهوتی با چند تن از رود ارس گذشتند وبه کشور شوروی پناه برد.
شاعر از وطن دور افتاده ایران تا پایان عمر در میان خانواده شوراها به عزت واحترام زیست.

منبع: انجمن شاعران ایران

...............................................
به نقل از شمس لنگرودی در کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو او بین سالهای 1300 تا 1310 نخستین شعر شکسته ونخستین شعر هجایی خود را می سراید.
نخستین شعرشکسته ی او ترجمه ی یکی از آثار ویکتور هوگوست و سنگر خونین نام دارد و دومین اثر او که از اشعار معروف لاهوتیست وحدت و تشکیلات نام دارد و نخستین شعر هجایی او سرود دهقان.
وی در حدود 50 قطعه شعر نو ساخت که از این تعداد 20 قطعه چهار پاره 10 قطعه شکسته و 20 قطعه هجایی بود.
به روایتی نخستین شعر نو در ایران توسط او و در سال 1288 سروده شده است شعری با نام وفای به عهد.
............................................
شعری از او با نام عمر گل که خطاب به خانم شمس کسمایی به مناسبت کشته شدن پسرش نوشته شده:

در فراق گل خود ای بلبل
نه فغان برکش و نه زاری کن
صبر بنماو بردباری کن
مکن آشفته موی چون سنبل

تو که شمس سمای عرفانی
برترین جنس نوع انسانی
باعث افتخار ایرانی
بهتر از هر کسی تو می دانی
که دو روز است عمر دوره ی گل


هیچ نظری موجود نیست: