یکشنبه، آذر ۲۲، ۱۳۸۸

...


میان باران و باد
لابه لا ی وحشتی ست
کشیدگی ها یم
و
صدای
زیتون خیس
از نفس هام

خنده هات

خواهد ریخت



روزبه سوهانی

۷ نظر:

ghazal.azad گفت...

$ekastegie felhä unham bein sorat baräm ajib bod.amä motefävet bod.

مهردادحاجی محمدی گفت...

سلام بر روزبه رویایی .امیدوارم خوب باشی وهمینطورکه خداراشکر ازمرگ برگشتی مرگ هم ازتوبرگرده.این روزها به این فکرمیکنم که یک قالب صابون چه شباهتی باسیگارداره؟یاعکس من توی کیف پول توچه کارمیکنه؟بگذریم...
واماشعر
که انچه کاررابرجسته میکند بیشتر استفاده ازظرفیت های زبانیست زبان روزنامه ای وآرکاییک وکوچه بازاری.می دانی که عبدالرضایی پیشتردرکتاب جامعه ازاین تکنیک بهره جسته.والته به نظرم موفق نبوده وشعربه شعارنزدیک شده.ردپای عجله راهم دراین شعردیدم البته که اززیتون نمیتوان گذشت وبایددویدوزیربارن زیتون خوردوگاهی آستین هارابه بادسپردتاکش بیایی وندانی دردنیایی که تاریک وروشن به سویش رهسپاریم
شعرهابسان جنایت ها فیصله میابند.آنگاه روی باد این کتاب راناخوانده ببندی وبعدبخندی وبخندی . کاش این اتفاق کشدارزودترقیچی شود.می خواستم خصوصی بنویسم اماانگار...
این روزهاعجیب دلم برای خودت تنگ شده.

hosseinpour گفت...

سلام شعر جالبیه بعد از اون شعر بلندتون که تو کار گاهم خوندید این کارتون خیلی قشنگه فقط تو قسمت اخر شعر نمیفهمم چرا ازنفسهات استفاده کردین به جای نفسهایت اگه میشه ممنون میشم توضیح بدید

rouzbeh sohani گفت...

salam be mehrdade aziz va matne por shouret
vaghean mamnounam az nazaret
va be sheddat peygire weblog va ravande jalebe karat hastam

rouzbeh sohani گفت...

salam
dar javabe doustemoun dar morede nafasha bayad begam ke shayad ye tamrino tajrobe baraye forme shenidari bashe...

hosseinpour گفت...

سلام ببخشید یه اشتباه تایپی
سوالم در مورد کلمه ی /خنده هات/ بود

rouzbeh sohani گفت...

dar morede "khandehat"am hamoun sedgh mikone